کد مطلب:34482
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
نظر متكلمين در مورد علت نياز شي به علت چه بود؟
متكلمين، ملاك وابستگي و نيازمندي معلولها به علتها و عدم استقلال آنها را «حدوث» يعني سابقة نيستي دانستند و ريشة بينيازي يك شيء از علت را «قِدَم» و دائمي بودن وجود دانستند. متكلمين گفتند اگر موجودي، وجودش مسبوق به عدم بوده و نيستي بر هستياش پيشي داشته باشد و به عبارت ديگر اگر موجودي در يك زمان نبود و در زمان ديگر بعد از آن زمان «بود» شد، چنين موجودي به اين دليل كه نبوده و بعد «بود» شده، نيازمند به علتي است كه او را پديد آورد و وجودش يك وجود وابسته به غير خواهد بود. اما اگر موجودي فرض شود كه هميشه بوده است، هيچگاه نبوده كه نبوده است، چنين موجودي مستقل و بينياز از علت است و به هيچ وجه وابسته به غير خود نخواهد بود. متكلمين گفتند كه اساساً معني عليت چيزي براي چيزي ـ مثلاً عليت «الف» براي «ب» ـ اين است كه «الف»، «ب» را از نيستي به هستي آورده است و اين در صورتي متصور است كه «ب» سابقة نيستي داشته باشد؛ و اما اگر فرض شود كه «ب» هميشه بوده است، هيچ گاه نبوده كه نبوده باشد، عليت «الف» براي آن معني ندارد.
در حقيقت متكلمين آن نقصي كه منشأ نيازمندي اشياء و وابستگي آنها به غير خودشان ميشود، نيستي پيشين ـ يعني نيستي مقدم بر هستي از حيث زمان ـ دانستند و منشأ كمال و بينيازي و استقلال از غير را «قدم» و نداشتن سوء سابقة نيستي دانستند. پس از نظر متكلمين، موجود يا ناقص است و نيازمند است و حادث است و وابسته به غير است و يا كامل است و بينياز است و قديم است و مستقل از غير است.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج1 –علل گرايش به ماديگري
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.